پرنده مهاجر
من رقص دختران هندی را از نماز والدینم بیشتر دوست دارم زیرا دختران هندی با عشق میرقصند و والدینم طبق عادت نماز میخوانند.
زندگی قصه مرد یخ فروشیست که از پرسیدند فروختی؟گفت نخریدند تمام شد.
نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت.ولی ایکاش که از خاک گلویم سوتکی سازد،گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش و بی پروا و او دائم و پی در پی دمی گرم و عمودی در گلویم سخت بنشاند بدینسان خواب خفتگان خفته را آشفته سازد بدینسان بشکند سکوت مرگبارم را
زندگی را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت.
نوشته شده در دوشنبه 89/3/17ساعت
12:37 عصر توسط وهاب نظرات ( ) |
Design By : Pichak |